Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


(((( غم نامه آرام ..............

وقتی دلت خسته شد...

دیگر خنده معنایی ندارد!

فقط می خندی تا دیگران غم آشیانه کرده در چشمانت را نبینند!!!

وقتی دلت خسته شد...

دیگر حتی اشکهای شبانه هم آرامت نمی کند!

فقط گریه می کنی چون فقط به گریه کردن عادت کرده ای!!!

وقتی دلت خسته شد...

دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند!

بجز دل بریدن و رفتن!!!!

+نوشته شده در چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:,ساعت8:45توسط دختری بنام آرام | |

ماهی ها چقدر اشتباه میکنند.

قلاب علامت کدامین سئوال است که بدان پاسخ می دهند؟

وامـــا آزمون زندگی ما آدمها پر است

از قلاب هایی که وقتی اسیر طعمه اش می شویم،

میفهمیم ماهیها چقدر  بی تقصیراند

+نوشته شده در دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:,ساعت19:56توسط دختری بنام آرام | |

چگونه در این چشم های زیبا

جا داده ای

این همه دروغ را؟!

+نوشته شده در یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:,ساعت18:6توسط دختری بنام آرام | |

خدایا کفر نمی‌گویم، پریشانم،

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟! مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی. خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌ ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

                                     


+نوشته شده در یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:,ساعت9:3توسط دختری بنام آرام | |

انسان با 3 بوسه تكميل ميشود:

1)بوسه ي مادر كه با آن پا به عرصه خاكي ميگذارد

2) بوسه ي عشق كه با آن يك عمر زندگي ميكند

3)بوسه خاك كه با ان پا به عرصه ابديت ميگذارد.

+نوشته شده در سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,ساعت11:13توسط دختری بنام آرام | |


بیاموز که رنجش خود را بی درنگ و در لحظه ای که شکل می گیرد

، ابراز کنی.

هرگز اجازه نده رنجشت طولانی گردد

زیرا این راهی است برای مُردن عشق!

+نوشته شده در سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,ساعت10:42توسط دختری بنام آرام | |

وقتی زیادی به کسی بگی دوست دارم ….

خیال میکنه احساستو به
حراج گذاشتی….

تو حراجی هم چیز خوبی
گیر آدم نمیاد…

          پس یه کم جلو اون زبونتو بگیر.. 

+نوشته شده در دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:,ساعت9:27توسط دختری بنام آرام | |

 

اي پسر فاطمه، نور هدي

سبزترين باغ بهار خدا

با تو دل از غصه رها مي شود

پاکتر از آينه ها مي شود

اي گل گلزار خدا، يا رضا

آينه ي قبله نما يا رضا

ميلاد هشتمين امام، هفتمين قبله و دهمين کشتي نجات
 

آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد

+نوشته شده در شنبه 16 مهر 1390برچسب:,ساعت11:22توسط دختری بنام آرام | |

           

به سراغ من اگر مي آيي، تند و آهسته چه فرقي دارد؟

تو همان طور که دلت خواست بيا

مثل سهراب دگر

جنس تنهايي من چيني نيست که ترک بر دارد،

جنس آهن شده است چيني نازک تنهايي من

تو فقط زود بيا!


+نوشته شده در پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:,ساعت18:7توسط دختری بنام آرام | |


آنان كه با افكاري پاك و فطرتي زيبا

 

       در قلب ديگران جاي دارند را

 

             هرگز هراسي از فراموشي نيست

 

                                                  چرا كه جاودانند....

 

                                                 

                                                          " كورش كبير"

+نوشته شده در پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:,ساعت9:22توسط دختری بنام آرام | |

 

 

کارگر خسته ای سکه ای از جلیقهء کهنه اش درآورد ،

تا به صندوق صدقات بیاندازد .....

ناگهان جمله ای روی صندوق دید .....

تردید تمام وجودش را در بر گرفت ، همهء عمرش به

سختی و در به دری طی شده بود .....

در یک لحظه تمام زندگی اش مانند پردهء سینما

جلوی چشمانش قرار گرفت و به نمایش درآمد .....

دستانش را عقب کشید و منصرف شد .....

روی صندوق نوشته بود :

" صدقه عمر را زیاد می کند .....!!!!! "

+نوشته شده در سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:,ساعت20:6توسط دختری بنام آرام | |

از گل چهره سوخته طراوتي طلب نكن

براي رفع تشنگي تكيه به تشنه لب نكن

فرشته ي نجات من دير به ما رسيده اي

كهنه شدست زخم ما كوشش بي ثمر نكن

 

+نوشته شده در سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:,ساعت18:17توسط دختری بنام آرام | |

دخترك هميشه ميگفت : من براي نجابت , وفا و زيباييت عاشق تو شدم,

پسرك روز تولدش سه حيوان به او هديه داد...
اسب , سگ و يك پرنده ي زيبا
تا دخترك خواست دليل اين كار را بپرسد
پسرك رفته بود براي هميشه. .
.

+نوشته شده در سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:,ساعت18:14توسط دختری بنام آرام | |

 


سلام تنها امید زنده موندنم..سلام یا امام رضا..


چشمانم در آرزوی دیدار گنبد طلائیت و گوشهایم در حسرت صدای

دلنشین نقاره ات ..به انتظار دعوت تو مهربانترینند

 

        

                                                                                                            ((آرام))

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:,ساعت9:48توسط دختری بنام آرام | |

آرزويم اين است نتراود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد...

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز....

و به اندازه ي هر روز تو عاشق باشي....

عاشق آنكه تو را مي خواهد...

و به لبخند تو از خويش رها مي گردد...

و ترا دوست بدارد به همان اندازه كه دلت مي خواهد!

+نوشته شده در شنبه 9 مهر 1390برچسب:,ساعت10:12توسط دختری بنام آرام | |


به چشمی اعتماد کن به جای صورت زیبا به سیرت تو می نگرد

به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد

ودستی رابپذیر که باز شدن را بهتراز مشت کردن بلداست.

+نوشته شده در شنبه 9 مهر 1390برچسب:,ساعت10:8توسط دختری بنام آرام | |

 

درگذرگاه زمان

خیمه شب بازی دهر

باهمه تلخی وشیرینی خود می گذرد

عشقها می میرند

رنگها رنگ دگر میگیرند

وفقط خاطره هاست

که چه شیرین وچه تلخ

دست ناخورده به جا می ماند.

+نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:,ساعت21:16توسط دختری بنام آرام | |



سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد

بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من

که بغض آشنای ابر گریه می خواهد

بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم

و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد

+نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:,ساعت8:9توسط دختری بنام آرام | |