یاد سهراب بخیر او که کاشانی بود پیشه اش نقاشی،قبله اش یک گل سرخ جانمازش چشمه،مهرش نور و هم او بود که می خواست بسازد قایق قایقی از گلبرگ،شایدم از پر قو تا شود دور از این خاک غریب،که در آن هیچ کسی فکر کس دیگر نیست... همگان می پرسند،از تو و قایق تو و سوال همه این بوده و هست که مسیرت به کجاست،به کدامین دیار و چرا عزم سفر می داری قایقت جا دارد که تنی چند از این مردم را،باخودت با قایق،به دیار دگری،پشت دریا ببری... نفیر نظرات شما عزیزان: |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
اسفند 1390 بهمن 1390 آذر 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 AuthorsLinks
دست نوشته های من
SpecificLinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی
کاربران آنلاین: بازدیدها :
l |