از گل چهره سوخته طراوتي طلب نكن
براي رفع تشنگي تكيه به تشنه لب نكن فرشته ي نجات من دير به ما رسيده اي كهنه شدست زخم ما كوشش بي ثمر نكن
دخترك هميشه ميگفت : من براي نجابت , وفا و زيباييت عاشق تو شدم, پسرك روز تولدش سه حيوان به او هديه داد...
چشمانم در آرزوی دیدار گنبد طلائیت و گوشهایم در حسرت صدای دلنشین نقاره ات ..به انتظار دعوت تو مهربانترینند ((آرام))
آرزويم اين است نتراود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد...
به چشمی اعتماد کن به جای صورت زیبا به سیرت تو می نگرد به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد ودستی رابپذیر که باز شدن را بهتراز مشت کردن بلداست.
درگذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر باهمه تلخی وشیرینی خود می گذرد عشقها می میرند رنگها رنگ دگر میگیرند وفقط خاطره هاست که چه شیرین وچه تلخ دست ناخورده به جا می ماند.
سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من که بغض آشنای ابر گریه می خواهد بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد
می سوزد و آهسته کند گریه و زاری هر قطره چو افتاده زشمع نگرانم یک خاطره را پیش رخ آورده زجانم گفتم زچه می سوزی به تنهایی وزاری گفتا که زهرزنده به جا مانده مزاری اینان که دراین خوابگه آرام گرفتند روزی همه از لعل جهان کام گرفتند اکنون همه خاموش دراین کنج مزارند افسوس زهر دانه که بی برگ و بهارند می گفت و فنا می شد و آهسته و آرام از پا به سرش سوخته از آتش آلام درگوش من او لحظه آخر به وفا گفت یاد آر که باید به چنین جاو مکان خفت
نیا باران.... زمین جای قشنگی نیست... من از اهل زمینم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است ولی پروانه را هم دوست میدارد نیا باران.......
خيانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین ،
گفتی نمی مانی! یکی از همین روزهایی که شبیه هیچ روزی نیست، شکل رفتن تو شبیه تنهایی من می شود! چانه ام لرزید. چه خوب که زمستان بود... چه خوب که لرزیدن من پای ثابت سرما شد، نه هجوم درد...!!
شبي باران شبي آتش شبي آيينه و سنگم شبي از زندگي سيرم شبي با مرگ مي جنگم تو آتش مي شوي بر خرمن احساس تنهايم تو را با هر نفس مي بويم اما باز دلتنگم...
****************** دل هوای گریه کردن دارد امشب شانه ای نیست ...... شمع چه بیصبرانه می سوزد لیک پروانه ای نیست ...... آسمان چشمانم پر زابر بارشی نیست ....... برف سیلی میزند بر چارچوب پنجره شیشه ای نیست ....... سفرها می کنم در بغض سینه جاده ای نیست .... همچنان آواره و بی سرپناه خانه ای نیست ..... (( غـــــــــروب ))
امروز با هم بودن رو تجربه میکنیم وشاید فردا به یاد هم بودن رو. بس امروز رو به حرمت فردا زیبا کنیم
دلم غمگین ترازتنگ غروب است
یک شمع می تواند هزاران شمع را روشن کند، بدون آن که چیزی از دست بدهد، مانند شادی که هیچ گاه با تقسیم کردن کم نمی شود.
من كه ميدانم به دنيا اعتباري نيست نيست
نیا باران.... زمین جای قشنگی نیست... من از اهل زمینم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است ولی پروانه را هم دوست میدارد نیا باران.......
روزگار غریبی است ... دهقان فداکار پیر شده ، چوپان دروغگو عزیز شده ، شنگول و منگول گرگ شدن ، کوکب دیگه حوصله مهمون نداره ، کبری تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه ، روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسه هست ، حسنک گوسفنداش رو ول کرده تو یه شرکت آبدارچی شده ، آرش کمانگیر معتاد شده ، شیرین !خسرو و فرهاد رو پیچونده با دوست پسرش رفته اسکی ، رستم اسبش رو فروخته موتور خریده و با اسفندیار میرن کیف قاپی! واقعا" چه بر سرماآمده..؟
غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند... دکتر علی شریعتی
انتظار،يعني قرارگرفتن در سپاه حق وبرائت ودوري جستن از لشكرباطل. انتظار،يعني زنده ماندن براي ياري كردن گل بي خزان و خورشيد بي غروب امام مهدي موعود(عج)
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم .. ...و یا... از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم.. اگر از دست من در خلوت خود گریه ها کردی.. اگر بد بودم و هرگز به روی خود نیاوردی... اگر نامهربانی کردم تو مهربان بودی... حـلام کــــــــــــــــــــــن... حـلام کـــــــــــــــــــــــن.......
نمی دانم پس ازمرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش واو یکریز و پی درپی دم گرم وچموش رادر گلویم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته راآشفته ترسازد بدین سان بشکند هردم سکوت مرگبارم را... |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
اسفند 1390 بهمن 1390 آذر 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 AuthorsLinks
دست نوشته های من
تبادل
لینک هوشمند
SpecificLinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی
کاربران آنلاین: بازدیدها :
خبرنامه وب سایت:
l |